تجربه ی آخر...
بسم الله الرمن الرحیم
نگرانی به دلم سخت وعیان می گذرد
نفس از سینه سرِ دادن جان می گذرد
شاید این تجربه ی آخر با تو بودن است
زندگی سخت گرفته است و زمان می گذرد
نکند آه کشی کز دلم آتش بکشد
که دل از جاده ی خیره سران می گذرد
تو چو سروی و منم بوته ی خشکیده، ولی
نه مگر فخر ز سر خود شکنان می گذرد؟
روی بردار ز مکر خیّر و بی خبران
این نفس های که از سیر تنان می گذرد
- ۰ نظر
- ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۵۷
- ۳۶۵ نمایش